هنر

به نام خدا

سلام

در اول کلاس یک سلام به هیتلر رفتیم و هرچه داشتیم رو کردیم بعد از تمام شدن هنر هایمان زنگ هنر شروع شد استاد گفت از بین این کار ها کاری را انتخاب کنید که همه فونت سازی را انتخاب کردند بعد هم قرار شد که بچه ها کوشش را با فونت های مختلف بنویسند در ادامه هم مشق ندادند ولی گفتند نمره ها را در همکلاسی ثبت می کنم

این هم از زنگ هنر

امید وارم که به کار شما هم آمده باشد

خدانگهدار

پایان

امروز آقای علیخاصی طراحی (تلاش)را دید و برای آن نمره گذاشت 

وچند طراحی مثل:(تقلب ممنون،خطر عینک آقای معتمدی،تونل ورزشی و…)را کشیدیم 

زنگ هنر

به نام خدا

سلام

در روز یکشنبه اقای علی خاصی نیامده بودند و یک دانشجو را به جای خود گذاشتند ایشان درباره ی نقاشی های قدیم صحبت کردند و کفتند حالا نوبت شماست گفتند که کلاستان را به این صورت نقاشی کنید و ما شروع به کار کردیم نقاشی ها خیلی شبهه منیاتور بودند و سایه و تاریکی در نقاشی های قدیم نقشی نداشته بوده در کل همین

امید وارم خوشتون اومده باشد خیلی مختصر و مفید توضیح دادم برای اطلاعات بیشتر به پی وی مراجعه کنید

خداحافظ

پایان

هنر ۱۴۰۲/۰۹/۱۲

سلام در کلاس مجازی امروز آقای علی خاصی به ما گفتند که تصویری را که برای شما می‌فرستم باید تا ۱۰ دقیقه آن را بکشید و سپس برای من در شخصی بله ارسال کنید بچه‌ها شروع کردن به کشیدن نقاشی‌ها اولش بچه‌ها خیلی تعجب کرده بودند چون تصویر بسیار پیچیده و غیر قابل کشیدن بود بچه‌ها حتی در صوت هم از این تعجب‌ها به زبان می‌آوردند به جایی رسید که آقای علی خاصی صدای آنها را بست دوباره وقت به بچه‌ها دادند و سپس بچه‌ها تصویر اول را برای شخصی آقای علی خاصی ارسال کردند تصویر دوم را به عنوان یک نمونه و تصویر سوم را برای ما ارسال کردند و هر مکانی در آن تصویر را یک خط کشیدند و نام آن را گذاشتند خط‌هایی که کلیت تصویر را معلوم می‌کندبعد به بچه‌ها گفتن که شما هم باید همچین خط‌هایی بکشید و بعد تصویر را هم بکشید و آن را هم در شخصی خودم ارسال کنید بعضی از بچه‌ها بد و بعضی از بچه‌ها خوب کشیده بودند آقای علی خواستی همه آنها را چک کردند و بعد در ۵ دقیقه آخر کلاس صدای آقای علی خواستی قطع شد بچه‌ها فکر کردند که آقای علی خاصی در کلاس نیستند و بعد از کلاس همه رفتن بیرون و به این گونه کلاس امروز هم تموم شد.

کلاس هشتم تلاش

سلام آقای علیخاصی وارد کلاس شدند کمی صحبت کردیم بعد آقای علیخاصی برای ما روی تابلو یک نقاشی کشیدند که با شکل های هندسی یک تصویر بکشیم بعد اصلا ار آن فصا خارج شدیم و برای ما فیلمی گذاشتند که کلم بروکلی ها بودند و هویج ها و چند توضیح درباره خرگوش ها که چرا نبودند داخل فیلم بعد به ما گفتند که یک دنیا دیگر را تصور کنیم و آن را بکشیم و بعد هم تکلیف بچه ها را دیدند و تکلیف برای جلسه بعد نوشتن یکی دیگر از آن عکس ها 

خدا نگهدار

هنر ۱۴۰۲/۰۹/۰۵

امروز آقای علی خاستی وارد کلاس ما شدند و داستان امروز  را راجع به شهرهای خیالی و فانتزی ترسناک توضیح دادند مثلاً می‌گفتند یک امپراطوری بود که در آن امپراتوری قهرمانی وجود داشت و آن قهرمان مردم شرور آن کشور را شکست داد یا مثلاً یک داستان گفتند که شهر بود که از سبزیجات تشکیل شده بود که امپراتوری آن شهر سبزیجات هویج‌ها بودن و هویج‌ها آن جا را  اداره می‌کردند یا یک امپراطور ظالمی بود که توسط شورش مردم آن شهر شکست خورد و از بین رفت بعد استاد به ما گفتند که  گروه‌های دو یا سه نفره تقسیم بشید همه این کارا کردند هر کسی راجع به یک شهری حرف می‌زد یکی ترسناک دیگری قهرمان و غیره بچه‌ها اول باید شخصیت قهرمان پای خود را انتخاب و سپس راجع به آنها داستانشان را بنویسند و سپس نقاشی و تصویر آن شهر خیالی را بکشند و در کلاس ارائه دهند.

 

تکالیف : برای جلسه بعد بچه ها  باید داستان شهر خیالی خود را آماده کنند و در کلاس ارائه بدهند.

درس هنر. ۱۴۰۲/۰۸/۰۷

در امروز آقای علیخاصی در اول کلاس دو فیلم برای ما گذاشتند : ۱_فیلمی در شرح حال حساسیت فصلی و ۲_فیلم کلاس بعد از ظهر و خستگی های آن،  گذاشتند و بعد از فیلم  تکالیف را چک کردند اما برای داوری و موذن فعلا صفر گذاشتند و گفتند جلسه بعدی باید تکالیفشان را نشان دهند تا نمره را بگیرند. یک عکس از چهره و اشخاص گذاشتند بعد ما باید یک عکس به انتخاب خودمان  در دفتر می‌کشیدیم. همه ی بچه ها شروع به کشیدن چهره ها و اشخاص کردند . سپس در هین نقاشی بچه شروع کردند به گفتن :(فلان چیز واگعیه یا کیکه) مثلا یکی میگفت می خواهیم ببینیم که آقای نوس قادرانی واقعه یا کیکه ؟بله کیک بود . بعد. دوباره بچه ها شروع به کشیدن کردند هرکس اشکالی داشت ویا تمام کرده بود آن را به آقای علیخاصی نشان می‌دادند و نمره اش را می‌گرفتند.

تکالیف :باید برای جلسه بعدی آماده باشید و ادامه عکس را بکشید.

سلام آقای علیخاصی وارد کلاس شدند نشستند و بعضی ها دیر آمدند و به آنها گفت برگه بگیرید بعد گفت که من دیگه خواب دیدم که داشتم راه میرفتم یک جایی بعد صدایی به گوشم رسید که می گفت لا تکن کل حفیظی این از این حفیظی گفت که آقا اینجا دیگه من دستور میدم بعدش منم این مدتی که خواب میدیم حفیظی منا ۳ بار اخراج کرد بعدش آقای حقیظی گفتند که بچه نقاشی هاشون عالیه و از نقاشی بکشین بیرون و براشون یک انیمیشن بزارید که اسم انیمیشن OO بود که خیلی حال بهم زن بود که دماغ پسره مثل بعضی چیز ها ازش آب می یومد این حالا ول کنین اینا را بعدش برا مون عکس گذاشتند که بعضی کاراکتر ها بود که بچه ها پرسپولیس سپاهان می کردند و اینا آقا گفت اینا را بکشید هرکدوم را خواستید که آقای عاصمی و کرمانی همینطور می‌گفتند تویی آ اون می گفت اینا بعدش آقا گفت همین را در یک شکل دیگه بکشید مثلا لاغر چاق و اینا اینم از این زنگ که من و حفیظی منفی خوردیم یکی خدانگهدار